مکتوب

یعنی از یک ذهن تراویده ـ قلمی شده؛گذاشته و گذشته

مکتوب

یعنی از یک ذهن تراویده ـ قلمی شده؛گذاشته و گذشته

عرفان زده شده ایم(نوشته های یک معمار)

1- می فرماید : پای استدلالیان چوبین بود / پای چوبین سخت بی تمکین بود

عرض می کنیم : اون که درست ، اما در عوض عرفا نیازی به پا ندارند ، معمولا پرواز رو  ترجیح میدن!

2- قشنگ ترین تعریفی که از عرفان شنیدم مربوط به مقدمه  کتاب دفتر روشنایی بود به قلم دکتر شفیعی کدکنی که مختصر و مفید نوشت : عرفان نگاه زیباشناختانه است نسبت به دین . و اما مزخرفترین تعبیر و تفسیری که از عرفان دیدم این معجون عجیب و غریب و بی ربطیه که به اسم عرفان شرق و غرب و فلان و بهمان از انواع کلاسهای مضحک بگیر تا برنامه های تلویزیونی و غیره  دارن به خورد مردم میدن! ای عجب ...

3-  یه وقتی می گفتیم قهوه – سیگار – رمانهای روسی ،مثلث روشن فکری ! حالا لابد باید بگیم عود – شمع –چای سبز، مثلث عرفانی! اگه اون اولی کسی رو فیلسوف کرد این دومی هم عارف خواهد نمود ...

پ ن : درد گاهی رفتن نیست ، نرسیدنه رفیق، نرسیدن !