مکتوب

یعنی از یک ذهن تراویده ـ قلمی شده؛گذاشته و گذشته

مکتوب

یعنی از یک ذهن تراویده ـ قلمی شده؛گذاشته و گذشته

عناوین یادداشت‌ها

  • [ بدون عنوان ] شنبه 8 آبان‌ماه سال 1389 00:50
    فکر می کردم آدم ها همان طور که آمده اند؛ می روند . نمی دانستم که نمی روند؛ می مانند.ردشان می ماند حتی اگر همه چیزشان را هم با خودشان بردارند و بروند....
  • در تکاپوی انسان شدن چهارشنبه 5 آبان‌ماه سال 1389 22:36
    جهان جای عجیبی است... اینجا هر کس شلیک می کند... خودش کشته می شود...
  • دوست داشتن با طعم ساندویچ کثیف چهارشنبه 5 آبان‌ماه سال 1389 12:22
    وقتی ذائقه ها واحساسات به پست ترین سطح ممکن سرازیر شود،دوست داشتن ودوست داشته شدن هم مثل خوردن ساندویچ کثیف به مد روز جامعه تبدیل می شود. در این شرایط نه دیگر من از افتادن به این چاله گریزی دارم و نه تو می توانی خوراک سالم خواسته شدن را خوب هضم کنی! دوست داشتن های ما هم به مد روز تغییر شکل خواهند داد و خیلی سخت است که...
  • رویا درد سه‌شنبه 4 آبان‌ماه سال 1389 01:00
    رویاهایم زخم شد بس که بافتم و شکافتی بس که خواستم و تقدیرت نشد لقاء ارزانی مقربانت رهایم کن خدا ..........
  • هیچ چیز از گذشته را انکار نمی کنم.. دوشنبه 3 آبان‌ماه سال 1389 14:19
    تاکتیک من این است که نگاهت کنم.. جویای احوالت شوم.. تو را آنطور که هستی دوست بدارم.. تاکتیک من این است که با تو حرف بزنم.. و به حرفهایت گوش بدهم.. و پلی فنانا پذیر با کلمات بسازم.. تاکتیک من این است که در خاطرت باقی بمانم.. نمی دانم چطور و با چه بهانه ای ..امابا تو باشم.. تاکتیک من این است که صادق باشم و بدانم که تو...
  • خیال دوشنبه 3 آبان‌ماه سال 1389 00:26
    می دانی چند بار از فکر من گذشته ای ؟! فقط یک بار چون دیگر هر گز از خیالم نرفته ای !
  • دکتر علی شریعتی دوشنبه 3 آبان‌ماه سال 1389 00:13
    اینجا آسمان ابریست٬آنجا را نمی دانم... اینجا شده پائیز ، آنجا را نمی دانم... اینجا فقط رنگ است ، آنجا را نمی دانم... اینجا دلی تنگ است ، آنجا را نمی دانم...
  • به یاد داشته باش شنبه 1 آبان‌ماه سال 1389 23:21
    من می‌‌توانم خوب، بد، خائن، وفادار، فرشته‌خو یا شیطان‌ صفت باشم من می توانم تو را دوست داشته یا ازتو متنفر باشم، من می‌توانم سکوت کنم، نادان و یا دانا باشم، چرا که من یک انسانم، و این‌ها صفات انسانى است. و تو هم به یاد داشته باش:من نباید چیزى باشم که تو می‌خواهى ، من را خودم از خودم ساخته‌ام، تو هم به یاد داشته باش...
  • تحمل یکدیگر جمعه 30 مهر‌ماه سال 1389 21:50
    من مخالف آنچه هستم که تو می گویی ولی تا دم مرگ از حق تو برای گفتن آن دفاع می کنم...
  • از عشق و از شیاطین دیگر پنج‌شنبه 29 مهر‌ماه سال 1389 23:51
    هر انسانی که بدنیا می آید برای یافتن گمشده ای می آید که رسالت اوست . من هم چیزی را گم کرده بودم که نمی دانستم چیست بارها و بارها اتفاق می افتاد که احساس می کردم آن را یافته ام ،زمانی در لذت های حقیقی و نا حقیقی ام ، زمانی در نوشتن هایم ، زمانی در آموختن علم ، زمانی در جسارتم برای بد بودن ، زمانی در شعر و اکنون در تو.
  • از عشق و از شیاطین دیگر پنج‌شنبه 29 مهر‌ماه سال 1389 02:23
    چقدر مضحک است............. می گویم دوستت دارم........... می گویم دلم برایت تنگ شده................. می گویم............ اما ........... وقتی ببینمت همان قالب یخ همیشگی ام................ خودم هم باورم نمی شود......... که دلتنگت بودم........... چه رسد به تو...............!!!
  • از عشق واز شیاطین دیگر پنج‌شنبه 29 مهر‌ماه سال 1389 02:15
    کمی آن طرف تر بایست می خواهم بدانم می توانم دوریت را تحمل کنم............................................. پ.ن:نه نمیتونم
  • قانون دانه پنج‌شنبه 29 مهر‌ماه سال 1389 01:39
    نگاهی به درخت ســـیب بیندازید. شاید پانـــصد ســـیب روی درخت باشد که هر کدام حاوی دست کم ده دانه است. خیلی دانه دارد نه؟! ممکن است بپرسیم «چرا این همه دانه لازم است تا فقط چند درخت دیگر اضافه شود؟» اینجا طبیعت به ما چیزی یاد می دهد : « اکثر دانه ها هرگز رشد نمی کنند. پس اگر واقعاً می خواهید چیزی اتفاق بیفتد، بهتر است...
  • مشکل بزرگ چهارشنبه 28 مهر‌ماه سال 1389 01:39
    خداوندا!نمی خواهم ناشکری کنم،ولی حالا که من را با مشکل مادرزادی داشتن آی کی یوی بالا آفریدی،خودت نجاتم بده.از بندگان خدا که ظاهرا دیگر کاری ساخته نیست!
  • راه راست سه‌شنبه 27 مهر‌ماه سال 1389 11:26
    بار الها!ما حال نداریم به راه راست هدایت شویم؛خودت راه راست را به سوی ما کج کن...
  • از عشق و از شیاطین دیگر دوشنبه 26 مهر‌ماه سال 1389 01:03
    کسی را دوست داشتی مثل " زلیخا " سمج باش آنقدر رسوابازی در بیاور تا خدا خودش پادرمیانی کند ....
  • از عشق و از شیاطین دیگر دوشنبه 26 مهر‌ماه سال 1389 00:08
    باز پاییز است.. باز این دل از غمی دیرینه لبریز است ... باز می لرزد به خود... سرشاخه های بید سرگردان ... باز می ریزد ... فرو بر چهره ام باران ... باز ... رنجورم... خداوندا ... پریشانم... باز می بینم که بی تابانه گریانم ... باز پاییز است ... باز این دنیا غم انگیز است ... باز پاییزاست و هنگام جدایی ها ... باز پاییز است و...
  • از عشق و از شیاطین دیگر یکشنبه 25 مهر‌ماه سال 1389 16:10
    The worst way to miss someone is to be sitting right beside them knowing you can‘t have them
  • لغتنامه یکشنبه 25 مهر‌ماه سال 1389 00:41
    توانایی سازش با محیط یعنی بی رگ بودن
  • از عشق و از شیاطین دیگر یکشنبه 25 مهر‌ماه سال 1389 00:36
    اینهایی که می گند چند تا پیراهن بیشتر پاره کردند یعنی ادعا می کنند زلیخا چند بار بیشتر بهشون حمله کرده! و در حقیقت دست و پا چلفتی ترند تا با تجربه تر!
  • تصمیم با تو است شنبه 24 مهر‌ماه سال 1389 16:09
    باد می وزد … میتوانی در مقابلش هم دیوار بسازی ، هم آسیاب بادی تصمیم با تو است . . .
  • باورهای محدودکننده شنبه 24 مهر‌ماه سال 1389 16:03
    فیل‌بانان تنها با درک یک نکته و به شیوه‌ای بسیار ساده، فیل‌های عظیم‌الجثه را کنترل می‌کنند. وقتی فیل هنوز بچه فیل است، یک پایش را با طناب محکمی به تنه درختی می‌بندند. بچه فیل، هرچه تقلا می‌کند، نمی‌تواند خودش را آزاد کند. اندک اندک بچه فیل با این تصور عادت می‌کند که تنه درخت از او نیرومند‌تر است. هنگامی که بچه فیل...
  • [ بدون عنوان ] شنبه 24 مهر‌ماه سال 1389 15:57
    اینکه ندانی آخرش چه می شود سخت است ٬ قبول . اما باور کنید ندانستن بعضی آخر ها خیلی سخت تر است .
  • تهیه فهرست ممنوع!!! جمعه 23 مهر‌ماه سال 1389 11:53
    من خودم یکی از طرفداران و تبلیغ‌کنندگان پر و پا قرص تهیه فهرست فعالیت روزانه هستم دو سه روز قبل یه مطلبی می‌خوندم از یه وبلاگ خارجی که تبلیغ دیدگاه‌های ذن رو می‌کنه و نگاهی می‌نیمالیستی (هرچه کمتر بهتر) داره به زندگی. جالب بود برام که نوشته بود هرچه سریع‌تر این لیست‌ها رو بندازین دور. استدلالش این بود که این روش انسان...
  • [ بدون عنوان ] جمعه 23 مهر‌ماه سال 1389 01:57
    هی مرد ...!! هیچ کس ... لیاقت اشکهای تو را ندارد ... و کسی که چنین ارزشی دارد ... باعث اشک ریختن تو نمی شود" ... . گابریل گارسیا مارکز
  • استقامت چهارشنبه 21 مهر‌ماه سال 1389 03:05
    یادمون نره بعضی از فضیلت‌ها ازلی و ابدی هستن و فرق می‌کنند با نسخه‌های زودگذر کنونی. خیلی فرق می‌کند که برای کسب اعتماد به نفس، نفس عمیق بکشیم، صاف بایستیم، تو چشم مخاطب نگاه کنیم، رو لحن صحبتمان کار کنیم و ده‌ها روش دیگه رو بکار ببندیم...تا اینکه بدون درگیر شدن تو همه این کارا، بیاییم و رو خودمون کار کنیم و درونمان...
  • صدای بلند سه‌شنبه 20 مهر‌ماه سال 1389 17:53
    دیروز تو یه جمعی بودم که شخصیتهای متفاوتی حضور داشتند از هر دری صحبت بود کار ..بازار..عشق..ازدواج..طلاق..طلا ..و خیلی چیزای دیگه منم که اصلا حوصله حرف زدن نداشتم فقط گوش میدادم. اما یکی از اونا توی صحبتهاش یه جمله ای گفت که از دیروز تو فکرم به خودم فکر میکنم و... برای شما هم مینویسم شاید جالب باشه براتون این بود اون...
  • آخر گشایم قلف تو یکشنبه 18 مهر‌ماه سال 1389 19:53
    می‌گویند روزی حضرت مولانا –که به یقین کسی را نمی‌توان یافت، مشکوک در کمال و حکمتش- اطرافیان را ندا داد که آن «قلف» را بیاورید! و ادامه که فلانی ظاهرا به فلان عارضه «مفتلا» شده است! از اطرافیان یک نفر ایشان را ندا داد که ای بزرگوار تا آن‌جا که ما می‌دانیم «قفل» صحیح است، نه «قلف»! فلانی را هم باید گفت که به عارضه‌ای...
  • بی ادعا چهارشنبه 14 مهر‌ماه سال 1389 23:34
    این هفته که داره تموم میشه یه هفته شلوغ بود و من کلی چیز یاد گرفتم؛یاد گرفتم که خودمو برتر از دیگران ندونم و مطمئن باشم تا کفش طرف مقابل رو پا نکردم ادعای دویدن نداشته باشم.
  • خرده چایی چهارشنبه 14 مهر‌ماه سال 1389 16:47
    امروز یکی از بچه ها یه جوک برام تعریف کرد : یه مورچه عاشق دختر همسایشون شده بود. بعد از یه سال فهمید دختره خرده چایی بوده!!! این اتفاق برای خیلی از جوونای اطرافمون می افته. دقت کرده بودین؟